طلایه دار
به قدر فهم تو کوچک ای برادر!خداوند بی نهایت است و لا امکان و بی زمان،اما به قدر فهم تو کوچک می شود و به قدر نیاز تو فرود می آید و به قدر آرزوی تو گسترده می شود و به قدر ایمان تو کارگشا می شود و به قدر نخ پیرزنان ریسنده،باریک می شود و به قدر دل امیدواران گرم می شود. پدر میشود یتیمان را،برادر میشود محتاجان برادری را،همسر میشود بی همسر ماندگان را،طفل میشود عقیمان را،امید میشود ناامیدان را.راه میشود گم گشتگان را،نور می شود در تاریکی ماندگان را،شمشیر می شود رزمندگان را،عصا می شود پیران را،عشق می شود محتاجان عشق را ... خداوند همه چیز میشود،همه کس را.... به شرط اعتقاد،به شرط پاکی دل،به شرط طهارت روح،به شرط پرهیز از معامله با ابلیس،بشویید فلبهایتان را از هر احساس ناروا،و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف و زبانهایتان را از هر گفتار نا پاک و دستهایتان را از هر آلودگی در بازار و به پرهیزید از ناجوانمردی ها،ناراستی ها،نامردیها! چنین کنید تا ببینید که خداوند،چگونه بر سفره دل شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند و بر بند تاب،با کودکانتان تاب می خورد و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند.و در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند... مگر از زندگی چه می خواهید،که در خدایی خدا یافت نمی شود،که به شیطان پناه می برید؟که در عشق یافت نمیشود،که به نفرت پناه می برید؟که در درستکاری یافت نمیشود،که به خلاف پناه می برید؟قلب هایتان را از حقارت کینه تهی کنید و با عظمت عشق پر کنید. زیرا که عشق چون عقاب است.بالا می پرد دور دور .... بی اعتنا به حقارت درون. کینه چون لاش خور و کرکس است.کوتاه می پرد و سنگین.جز مردار به هیچ چیز نمی اندیشد. برگرفته از کتاب:مردی در تبعید ابدی منبع:بهشت یا جهنم یا انتخاب با شماست مسعود لعلی
نظرات شما عزیزان: جمعه 26 خرداد 1391برچسب:ملاصدرا, :: 20:3 :: نويسنده : قطره از دریا
|